پایان مأموریت دزد «ضبط و آچار» در خیابان‌های مشهد (۱۷ مهر ۱۴۰۴) کاظمی عنوان کرد: افزایش ۶۷ درصدی بودجه آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۴ خبر جدید در خصوص واریز معوقات حقوق بالای ۲۰ میلیون تومان بازنشستگان تأمین اجتماعی (۱۷ مهرماه ۱۴۰۴) صدور هشدار سطح زرد هواشناسی خراسان رضوی در پی پیش‌بینی افزایش شدت وزش باد (پنجشنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۴) شرایط بهره‌برداری مادران شاغل از کاهش سن بازنشستگی چگونه است؟ ناگفته‌های رئیس سازمان بهزیستی از جنگ ۱۲ روزه | روایت اعلام آمادگی ۲۲ هزار پزشک متخصص برای خدمت رایگان در عرض ۲۴ ساعت! درباره مجله «پست و تلگراف» که توسط اداره پست ایران منتشر شده است | اولین نشریه اداراتی ایران مددجویان در راه خانه بخت | آیین اهدای ۳۱۳ سری جهیزیه به زوجین تحت پوشش بهزیستی در خراسان رضوی برگزار شد آیا کودک بدغذا به مکمل نیاز دارد؟ چرا نباید چایی را دوباره گرم کرد؟ شهادت مأمور پلیس مواد مخدر در جاده زاهدان _ نهبندان + (۱۷ مهر ۱۴۰۴) معوقات بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین‌اجتماعی چه‌زمانی پرداخت می‌شود؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۱۷ مهرماه ۱۴۰۴) | فعلاً خبری از بارش باران نیست نقش کلیدی ژنتیک در درمان کودکان ناکامی در استفاده از موتورسیکلت‌های برقی در ناوگان پستی خراسان رضوی پیش‌بینی هواشناسی کشور (۱۷ مهر ۱۴۰۴) | ورود سامانه بارشی به کشور در اوایل هفته آینده مشهد ۱۰۰۰ پرستار کم دارد | کمبود ۴۰ درصدی پرستار در مراکز درمانی شهر رئیس سازمان بهزیستی کشور: مدارس، کانون جدید فرهنگی و اجتماعی محلات می‌شوند | طرح «سلام»، مقدمه خدمات جدید به اقشار مختلف مردم تشریح اولویت‌های سازمان تأمین اجتماعی | طرح‌هایی برای عبور از ناترازی و توازن مالی در حال اجراست گلایه از  صف‌های طولانی ام آرآی در مشهد  | فقط ۱۹ دستگاه برای چند میلیون نفر هر دمنوشی درمان نیست | هشدار پزشک طب سنتی درباره مصرف خودسرانه دارو‌های گیاهی شربت سرفه ساخت هند کودکان را می‌کشد؛ نخورید! آمار ازدواج و طلاق طی شش‌ماهه نخست ۱۴۰۴ در خراسان‌رضوی | ازدواج اوج گرفت، طلاق عقب‌نشینی کرد مشهد، میزبان اولین مرکز «مهر و گفت‌و‌گو» | اجرای آزمایشی طرح ملی «سلام» در منطقه قاسم‌آباد مشهد + فیلم (۱۷ مهر ۱۴۰۴) بدهی ۷۰ هزار میلیارد تومانی دولت به تأمین‌اجتماعی بابت هزینه درمان | چرا مصوبه سران قوا اجرا نمی‌شود؟ سیگار کشیدن خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را افزایش می‌دهد معطلی ۶ماهه بازنشستگان تأمین‌اجتماعی برای دریافت معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ و بیمه تکمیلی آزمون کارشناسان رسمی دادگستری سال ۱۴۰۴ برگزار شد (۱۷ مهر) شهادت مامور مبارزه با مواد مخدر در درگیری با قاچاقچیان مسلح در محور نهبندان - زاهدان (۱۶ مهر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

درباره غلامرضا ازهاری که با هدف سرکوب‌کردن مردم انقلابی، نخست‌وزیر شد | هیچ وقت نفهمید «نوار» پا ندارد

  • کد خبر: ۲۹۸۱۸۰
  • ۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۰
درباره غلامرضا ازهاری که با هدف سرکوب‌کردن مردم انقلابی، نخست‌وزیر شد | هیچ وقت نفهمید «نوار» پا ندارد
همان روزی که خبر نخست وزیری ازهاری منتشر شد، حضرت امام (ره) در نطق مبسوطی با نهایت اطمینان و آرامش به دولت تادندان‌مسلح ازهاری گوشزد کرده بود زبانه‌های این آتش با چاشنی باروت، شعله‌ورتر می‌شود.

به گزارش شهرآرانیوز؛ 

یکم/ این یک دستور است

شاه فقط گفت: «چشم» و بعد تماس تلفنی اش با برژینسکی قطع شد. برژینسکی مشاور امنیتی جیمی کارتر، رئیس جمهورآمریکاست. محمدرضا این روز‌ها در بلاتکلیف‌ترین ایام حکومتش به سر می‌برد. پهلوی در آستانه سقوط است. شریف امامی برکنار شده، اعتراضات روز به روز گسترده‌تر می‌شودحتی گلوله‌ها حریف موج اعتراضات نمی‌شود. این آخرین گزینه محمدرضاست. قبلا هم به غلامرضا ازهاری گفته بود برای نخست وزیری حاضر شود. قبول نکرده بود. اما حالا دیگر این یک درخواست نبود. دستور بود. 

به خیال خودش با یک دولت نظامی می‌تواند غائله را جمع کند. حالا اجازه و تأیید از بالا صادر شده بود. ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران به وضوح اعلام کرده بود ایالات متحده آمریکا در بحران کنونی به طور تام و تمام بی هیچ قید و شرطی از شما حمایت می‌کند و توصیه کرده بود دست به یک سلسله اقدامات خاص بزند تا اقتدار حکومت را به شکل مؤثری بروز دهد. 

محمدرضا گفته بود چشم. مثل پسربچه پریشان احوالی که چشم به دهان بزرگ ترهایش دوخته باشد. یکی باید او را از این مخمصه نجات می‌داد. صبح فردا، یعنی درست یک روز پس از وقایع ۱۳ آبان ۱۳۵۷، غلامرضا ازهاری به کاخ نیاوران احضار شد. حکم نخست وزیری روی میز بود. ازهاری هم درست با همان اختصار و درماندگی فقط گفت: «چشم». چاره‌ای نبود. تفنگ‌های بیشتری برای سرکوب لازم بود.

دوم/ یک تلاش مذبوحانه

هنوز مُهر نخست وزیری ازهاری خشک نشده که نظامی‌های دولت تازه تأسیس او، به شب نرسیده دفتر روزنامه‌های اطلاعات و کیهان و آیندگان را پلمب کردند. ازهاری دست گذاشته بود روی دهان رسانه‌ها که صدای مردم در آن روزهاست. خیلی زود سایر مطبوعات، در اعتراض به پلمب روزنامه‌های نام برده دست به اعتصاب زدند.

کارمندان رادیو و تلویزیون از پشت میزهایشان بلند شده و اتاق فرمان می‌افتد دست تیم ارتش. اما با اعتصاب کارمندان سازمان برق و خاموشی سه ساعته ساختمان رادیو و تلویزیون، پخش اخبار شبکه‌های اول و دوم از ارتشی‌ها سلب می‌شود. 

همان روزی که خبر نخست وزیری ازهاری منتشر شد، حضرت امام (ره) در نطق مبسوطی با نهایت اطمینان و آرامش به دولت تا دندان مسلح ازهاری گوشزد کرده بود زبانه‌های این آتش با چاشنی باروت، شعله ورتر می‌شود: «.. مردم حکومت نظامی را دیده اند. دیگر چیز عجیبی نیست که حالا به چشم مردم عجیب بیاید و بترسند ... کسی خیال نکند حکومت نظامی راه حل است؛ یا آمریکا مثلا خیال نکند به اینکه کودتای نظامی بشود، رژیم را می‌برد و نظامیان را سرکار می‌آورد. مگر می‌شود؟!»

 سرباز‌ها روز به روز عین مور و ملخ در شهر پخش می‌شوند، در حالی که اعتصاب کارگران صنعت، فروش نفت را از روزی ۶ میلیون بشکه به روزی ۷۵۰ هزار بشکه رسانده است. حکومت دست هایش را گذاشته روی گوش هایش و مذبوحانه دارد برای بقا، دست وپا می‌زند.

سوم/ کمیته‌ای بحران زده

محرم سال ۵۷ است. ازهاری که از روز اول، راهپیمایی‌ها را ممنوع کرده بود، حالا سربازهایش را به آشیانه‌ها برگردانده تا مردم در قالب راهپیمایی‌های مذهبی، این ۱۰ روز اول ماه، آزاد باشند. شب اول محرم در حالی که هنوز یک ساعتی از آغاز حکومت نظامی نگذشته، ازهاری هم مثل خیلی از حکومتی‌های دیگر از جا می‌پرد.

مردم، مثل یک گروه اجرای عظیم و منظم، در قالب یک طرح حساب شده و هماهنگ به روی پشت بام‌ها آمده اند و بانگ ا... اکبرشان سقف آسمان شهر را پرکرده. برای ازهاری و دیگر نظامی‌ها باور آنچه می‌شنوند، دشوار است. فریاد «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» عین گلوله از شیشه‌های اتاق فرماندهی عبور می‌کند و به مغز ازهاری می‌نشیند. 

ازهاری دست هایش را گذاشته روی گوش هایش. روز‌ها بعد همین ازهاری که برای آرام کردن انقلابیون، دست به تشکیل کمیته بحران زده بود، در صحن علنی مجلس می‌گوید این صدا‌های شبانه، صدای مردم نیست. صوت نوار است که از بلندگو‌ها پخش می‌شود. چند روز بعد درمیانه همان راهپیمایی‌های آرامی که خودش فرمان برگزاری اش را داده بود، مردم پاسخش را در خیابان‌ها فریاد می‌زنند: «ازهاری گوساله بازم می‌گی نواره؟ نوار که پا نداره!»

چهارم/ حقیقتی تلخ و آشکار

نیمه‌های آبان و ظهر روز دهم محرم است. هنوز بانگ اذان ظهر عاشورا بلند نشده که مردم با پرچم سرخ سیدالشهدا در شهر به راه می‌افتند. محمدرضا پهلوی و غلامرضا ازهاری بر فراز جمعیت با هلی کوپتر در حال حرکت هستند. تا چشم کار می‌کند زن و مرد به خیابان‌ها آمده اند. حضور یکپارچه مردم، شکل خیابان‌ها را عوض کرده است.

در کتاب «ظهور و سقوط حکومت پهلوی» به قلم حسین فرودست، درماندگی محمدرضا پهلوی به وضوح عیان شده است: محمدرضا عینکش را از روی صورتش برمی دارد. حقیقت، حتی با چشم‌های غیرمسلح، واضح و آشکار است.

رو به ازهاری می‌گوید: «همه خیابان مملو از جمعیت است، پس موافقین من کجا هستند؟» ازهاری مکثی می‌کند. دلش می‌خواهد کلامش، قلب منجمد شاه را گرم کند، اما واقعیت، تلخ‌تر از هر دروغ شیرینی ست. می‌گوید: «در خانه هایشان...» شاه در ناامیدترین نقطه پادشاهی اش ایستاده. با صدایی که به زحمت به گوش می‌رسد جوری که انگار دارد با خودش حرف می‌زند، می‌گوید: «پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟!»

ازهاری زیرلب می‌گوید: «این بسته به نظر خودتان است.» شاه دیگر نه نظری دارد نه چاره ای. تئوری اربابان آمریکایی هم شکست خورده. کمیته بحران، هیچ ایده‌ای ندارد. ازهاری مانده و دولتی درمانده.

پنجم/ چکمه پوش‌ها در حرم

در تمام شهرها، علیه تحرکات دولت نظامی غوغاست. صدای مشهدی‌ها در حرم شنیدنی‌تر است. آن روز‌ها هر فریادی در صحن‌های حرم مطهر، بانگ رساتری دارد. ۲۹ آبان است که سردر آگاهی حرم با پرتاب سنگ تظاهرکنندگان، می‌شکند و شعار‌ها رفته رفته با شلیک اسلحه سرباز‌ها رو به رو می‌شود. 

گاز اشک آور رواق‌ها را خالی از آدم می‌کند و رد خون چکمه پوش‌های حکومتی، روی سنگ فرش‌های حرم، سند قساوت دولتی می‌شود که چاره را جز در سرکوب و خون نمی‌بیند. یازده نفر در این شلوغی‌ها شهید می‌شوند. آیات عظام قمی و شیرازی اعلامیه می‌دهند. ۳۰ آبان هم از سوی آیت ا... شیرازی تعطیلی عمومی اعلام می‌شود. هیچ چیز به رغم ایستادگی‌های ازهاری، به نفع حکومت پیش نمی‌رود.

ششم/ فرار از مهلکه

سوم دی ماه ۵۷ است. می‌گویند ازهاری سکته کرده. برای نخست وزیری که ایده هایش در این ۵۵ روز هیچ کدام شاه را به بقای حکومت نزدیک نکرد و هر روز با خون تازه ای، درخت انقلاب را پربارتر کرد، حمله قلبی یک موهبت است و حتی اگر تمارض باشد، بهترین راه نجات از مهلکه انقلاب است. حالا خودش استعفایش را فرستاده کاخ نیاوران. می‌گوید شرایط جسمی مناسبی برای ادامه کار ندارد. 

ازهاری هم محمدرضا را ناامید می‌کند و سه روز بعد راهی آمریکا می‌شود. لحظه‌ای که ازهاری در هواپیما نشسته تا برای همیشه ایران را ترک کند، از بالا به پایتخت نگاه می‌کند. صدای محمدرضا در گوشش می‌پیچد: «پس فایده ماندن من در این مملکت چیست؟!» 

کاش همان موقع، پیش از آنکه خون‌های بیشتری ریخته باشد، گفته بود: فایده‌ای ندارد. باید رفت و تسلیم اراده ملت شد. اسدا... علم در وصف یکی از خوش‌رقصی‌های ازهاری برای شاه نقل می‌کند: «مشغول گفتگو با رئیس ستاد ارتش اسرائیل بودم و درباره پیشرفت‌های ایران حرف می‌زدیم که ناگهان ارتشبد ازهاری مثل خروس بی‌محل پرید میان حرف ما و گفت در اینجا هر پیشرفتی که انجام گرفته یک علت داشته و آن هم اینکه همه مثل سگ از شاه می‌ترسند. 

اگر کسی دستوری را که او داده انجام ندهد حسابش با کرام‌الکاتبین است. شاه گفت، "خوب اشکال این حرف چیست؟ " ناچار شدم بگویم ترس و وحشت جانشین درستی برای میهن‌پرستی و انجام وظیفه نیست. شاه گفت، "باز هم نمی‌دانم کجای حرف او اشکال داشته، " که به روشنی منظورش این بود در آینده بهتر است نظریاتم را برای خودم نگاه دارم...» و همین‌طور هم شد. 


منابع:
۱. جهانگیر آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوی
۲. محمود طلوعی، صد روز آخر
۳. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان
۴. اسدا... علم، گفتگو‌های من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدا... علم)
۵. تارنمای پژوهشکده تاریخ معاصر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->